مریخ مریخ .

مریخ

بازاریابی چریکی یا Guerrilla Marketing چیست؟

این نوع از تبلیغات به شدت به استراتژی‌های نامعمول بازاریابی، انرژی و تخیل زیاد وابسته است. بازاریابی پارتیزانی به معنای جلب توجه و سورپرایز کردن مصرف کننده، اثر گذاری شدید بر وی و در نهایت ایجاد مکالمات بین سایر مصرف کننده ها است. بازاریابی چیریکی بسیار بیشتر از انواع سنتی خود بر روی مصرف کنندگان اثر می‌گذارد. دلیل این موضوع این است که کمپین های بازاریابی چریکی (Guerilla Marketing) به صورت شخصی و خاطره انگیز بر مخاطبین اثر می‌گذارد.

با این که این مثال از شرکتی بسیار بزرگ بود که از بازاریابی چریکی استفاده می کرد، اما این استراتژی به عنوان گزینه ای مناسب برای کسب و کارهای کوچک شناخته می شود. شرکت های کوچک می توانند بودجه ای ثابت به یک شیرین کاری (ِیک شاهکار!) اختصاص دهند و دستاوردهای بزرگ به دست بیاورند، البته با توجه به میزان خلاقیتی که در ایده‌شان استفاده می کنند.

رسانه های خبری به دنبال آخرین اتفاقات عجیب و هیجان انگیز هستند و اگر کمپین شما بتواند علاقه ای در کانال‌های محلی تا بین المللی ایجاد کند، به راحتی توسط این رسانه ها مورد استقبال قرار می گیرد به طوری که آن ها شما را تبلیغ خواهند کرد.

طبق گفته های مشاور بازاریابی آنلاین Heena Shah، گوریلا مارکتینگ بر اساس سه اثر زیر اتفاق می‌افتد:

اثر سورپرایز: مخاطبین را با استفاده از روش‌های غیر متعارف سورپرایز کنید و توجه آن‌ها را جلب کنید.
اثر انتشار: پیام‌تان را به مخاطبان ارائه و آن را نشر دهید.
اثر هزینه‌ی کم: هزینه‌های بازاریابی را با تحت تاثیر قرار دادن جمعیت بیشتر کاهش دهید.
استراتژی‌ های بازاریابی چریکی
بازاریابی مردمی — استراتژی بازاریابی که در جمعیت استفاده می شود، مانند شرکت کنندگان نمایشگاه‌ها یا رویدادهای محلی یا افرادی که به دعوت شرکت‌ها در محلی جمع می‌شوند. بازاریابی مردمی مانند بازاریابی چریکی است که هدف آن ایجاد آگاهی از برند با استفاده از قدرت دهان به دهان در یک جمعیت است.
بازاریابی نهان — به نوعی از تبلیغات به جمعیتی از مخاطبین می گویند که آن ها از این که هدف تبلیغ هستند، آگاه نیستند. مثالی از بازاریابی نهان، جایگاه‌یابی محصول است، جایی که بازیگران در برنامه‌های تلویزیونی یا فیلم‌ها از یک محصول با برند خاص استفاده می کنند تا به صورت ناخودآگاه مقدار آگاهی از آن برند یا محصول را افزایش دهند.
Buzz Marketing (باز مارکتینگ) — نوعی استراتژی بازاریابی است که افراد را وادار می کند تا درباره برند یا محصولی خاص صحبت کنند. این روش به وسیله تبلیغاتی صورت می گیرد که آن‌ها را درگیر خود می کند تا درباره آن به گفتگو بپردازند. برای مثال، تبلیغات سالانه Super Bowl را ببینید. بهترین (یا عجیب ترین) تبلیغاتی که هفته ها درباره آن سخن گفته می شود مربوط به این کمپانی است، بدون توجه به ربط آن این که محصول اصلی تبلیغ می شود. استراتژی استفاده شده، ایجاد یک شایعه یا تاثیر شدید است و در ادامه مصرف کنندگان درباره آن سخن خواهند گفت.
تبلیغات چریکی — تبلیغات چریکی راه دیگری برای توصیف بازاریابی چریکی است. همان‌طور که گفتیم، بازاریابی یا تبلیغات چریکی استراتژی است که تعجب عمومی مصرف کنندگان را با جلب توجه آن‌ها بر می انگیزد که در ادامه آن ها راجع به این موضوع با دیگران به گفتگو بپردازند.
بازاریابی تهاجمی — بازاریابی تهاجمی نام دیگر گوریلا مارکتینگ است که در آن همانند آن چه گفت مخاطب سورپرایز و توجه وی جلب می شود که در نتیجه با دیگران درباره آن صحبت کند. مثال‌های بازاریابی تهاجمی شامل graffiti های روی دیوارها و دیگر روش هایی است که در دید عموم قرار دارد.
Ambush marketing یا بازاریابی کمینگاه — نوعی استراتژی است که در آن برندها محصولشان را در یک رویداد خاص که توجه مخاطبین به آن جلب شده است معرفی می کنند. بازاریابانی که از این روش استفاده می کنند، اسپانسرهای رویدادها نیستند. آن ها به صورت هنرمندانه ای لوگو یا طراحی خاصی را در معرض دید مخاطبین قرار می دهند که توجه کاربران را جلب کند.
بازاریابی تجربی — بازاریابی تجربی گاهی با نام بازاریابی تعاملی،بازاریابی زنده یا بازاریابی رویداد نیز شناخته می شود. این استراتژی مخاطب را به صورت حضوری و در رویدادهای شرکت و چهره به چهره با برند آشنا می کند. کیوسک کوچکی در یک پاساژ بزرگ را تصور کنید که از مخاطبین می خواهد که آرایش مو و صورت آن ها را انجام دهد. آن ها از مخاطبین می خواهند که تجربه ای خاص داشته باشند تا در کنار آن علاقه یا آگاهی به محصول و یا خدمت‌شان افزایش یابد.
بازاریابی محیطی — بازاریابی محیطی شامل قرار دادن تبلیغات در مکان‌هایی است که انتظار نمی رود. این استراتژی مردم را وادار می کند تا لحظه ای توقف کنند و راجع به تبلیغاتی که می بینند فکر کنند. در واقع به این موضوع فکر کنند که هدف قرار دادن این تبلیغ در آن محل خاص چیست. نمونه ای از بازاریابی محیطی تبلیغی از مک دونالد می باشد که در این بیلبورد از نور زرد استفاده کرده است تا نمایشی از سیب زمینی سرخ کرده باشد.

گوریلا مارکتینگ برای کسب و کارهای کوچک که قصد ایجاد سهم آوای بسیار با هزینه‌ی کم را دارند مناسب است. همچنین این نوع از بازاریابی توسط شرکت‌های بزرگ برای ایجاد حجم زیاد تبلیغات رسانه‌ای انجام می شود. برخی از افراد نیز از این تکنیک برای به دست آوردن شغل یا پروژه های جدید استفاده می کنند.

در گوریلا مارکتینگ، جنگی وجود ندارد، اما تکنیک های کمین کردن و سورپرایز کردن استفاده می شود تا تجربه ای شگفت انگیز برای مخاطبین ایجاد شود. ایده اصلی Guerrilla Marketing ایجاد تجربه ای خاص و موثر با کمترین بودجه است. به همین دلیل بازاریابی چریکی انتخاب مناسبی برای کسب و کارهای کوچک است.

این روش ها موثر هستند، زیرا که در روزمرگی شما تجربه شخصی و منحصر به فردی ایجاد می کنند. هدف اصلی این استراتژی وادار کردن افراد مختلف به صحبت و فکر کردن درباره برند شماست. گوریلا مارکتینگ کاری می کند تا مخاطبان درباره کاری که انجام می دهید صحبت کنند،یا مصرف کنندگان را وادار می کند تا محصولات یا برند شما را انتقاد کنند و یا در ساده ترین حالت، لحظات سرگرم کننده را برای آن ها ایجاد می کند.

“Guerrilla Marketing روشی کارآمد، هدفمند و پرسود است. از آن جا که بازاریابان چریکی بودجه نامحدود برای انجام کارهایشان ندارند، به دنبال روش های هوشمندانه تر به جای روش های سخت تر می روند که نتیجه بخش باشد. این ماجرا با استفاده کامل از وقت، انرژی، اطلاعات، دانش و از همه مهم تر رویاپردازی صورت می گیرد. بازارایاب چریکی از تمام مخاطبین و دوستان خود استفاده می کند تا داستان های خلاقانه با زوایای مختلف پیدا کند و از میان آن ها ایده هایی می سازد که توجه همه را جلب کند.” Al Lautenslager ؛ کارآفرین

احتمالاً این تعاریف برای شما مبهم و گیج کننده است. ذکر یک مثال می تواند به شما کمک کند تا بهتر این موضوع را درک کنید. در سال 2010، شرکت خودرو سازی فولکس واگن، یک سُرسُره را در راهروی ایستگاه قطار در آلمان نصب کرد. به جای استفاده از پله برقی یا پله های معمولی، مسافران می توانستند از ابزاری که فولکس واگن نام آن را “the fast lane” یا “خط سریع” نام گذاشته بود استفاده کنند تا سریع تر به پایین برسند.


یک چیز کاملاً مشخص است: این افراد که از سُرسُره‌ی فولکس واگن در ایستگاه قطار استفاده کردند درباره آن با همکاران، دوستان و خانواده خود صحبت خواهند کرد و حتی به آن‌ها خواهند گفت که خودشان به ایستگاه قطار بروند و این اتفاق جذاب را از نزدیک ببینند. ذات انجام کاری در جایی که به نظر نمی آید مناسب تفریح باشد باعث تعجب مخاطب می شود. بیشتر فکر کنیم، چه کسی به ایستگاه قطار یا مترو می رود تا تفریح کند؟!

 


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۴ آبان ۱۳۹۹ساعت: ۰۷:۵۶:۱۹ توسط:مریخ موضوع: نظرات (0)